شرحِ شعرِ حافظ
درسگفتارِ استاد مهدیِ نوریان
باغبان گر پنج روزی صحبتِ گل بایدش، بر جفای خارِ هجران صبرِ بلبل بایدش.
ای دل اندر بندِ زلفش از پریشانی منال، مرغِ زیرک چون به دام افتد تحمل بایدش.
با چنین زلف و رخش بادا نظربازی حرام، هرکه رویِ یاسمین و جعدِ سنبل بایدش.
رندِ عالمسوز را با مصلحتبینی چه کار، کارِ ملک است آنکه تدبیر و تأمل بایدش.
تکیه بر تقوی و دانش در طریقت کافری ست، راهرو گر صد هنر دارد توکل بایدش.
نازها ز آن نرگسِ ترکانهاش باید کشید، این دلِ شوریده تا آن جعد و کاکل بایدش.
ساقیا در گردشِ ساغر تعلل تا به چند، دور چون با عاشقان افتد تسلسل بایدش.
کیست حافظ تا ننوشد باده بی آوازِ رود، عاشقِ مسکین چرا چندین تجمل بایدش.